سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Designer: Theam.TK

بگو نه...!

زندگی تاریخچه تجربه هاست. تجربه هایی که ما را در مشکلات یاری می دهد.

در حال استراحت بودم که نا خودآگاه به یاد گذشته افتادم . به زمانی که یک دختر بچه بازیگوش و بی تجربه ای بودم ، زندگی را در کنار دوستانم شاد و خرم می گذروندم . به یاد دارم که همیشه برای دوستانم فداکار بودم. همیشه به درد دل هایشان گوش می دادم ولی کسی نبود به درد دل من گوش بده، همیشه یاور این و آن بودم ولی کسی یاور من نبود دوستانم را تنها نمی گذاشتم و کنارشان بودم ولی خودم همیشه تنها بودم، هر خواسته ای داشتند با این که راضی نبودم برایشان انجام می دادم و ... و اینها باعث سواستفاده از دوستی من شد.

روزی معلم ادبیات حرف قشنگی زد که به دل بچه های کلاس به خصوص من نشست .معلم گفت: « یاد بگیرید که بتوانید با قاطعیت تمام به دیگران نه بگویید حتی اگر مسخره تان کنند»

ومن از آن روز تصمیم گرفتم که همیشه در خواسته هایم محکم باشم و این خیلی روش جالبی است.

وقتی که کسی خواسته ای ازت دارد که برخلاف میلمان است با گفتن نه به دو هدف می رسیم هم اون فرد می فهمد که راضی به این کار نیستی و هم خود آرامش پیدا می کنیم .

چرا باید با ترس و دلهره از مسخره شدن ، ناراحتی و... نه بگوییم. این نیست که به همه چیز نه گفت! نه منظور این نیست . گاهی اوقات باید برخلاف دل برای یاری رساندن به این و آن ، بله بگوییم . باید دید جایگاه نه گفتن کجاست و آن را قاطعانه و بدون ترس گفت . همیشه دوست هایی که به ظاهر دوست هستند از همین راه (دو دلی و سست بودن فرد) وارد می شوند . به عنوان مثال : دو دوست را در نظر بگیرید و اولی به دومی پیشنهاد سیگار می دهد. دومی با سستی می گه نه! اولی شروع می کنه او را مسخره کردن و ...

خوب اگه این فرد با قاطعیت کامل نه بگه هیچ کس نمی تونه او را به راه های بد بکشه .

پس بیاید نه گفتن را یاد بگیریم.

 



کلمات کلیدی: نه
+ تاریخ جمعه 89 اسفند 20ساعت 9:51 عصر نویسنده مونا عزیزی | نظرات ()

خرد جمعی
هرودوت را چگونه می شناسید؟
آموخته های کورش بزرگ قسمت سوم
اینجا کجاست؟؟!
[عناوین آرشیوشده]