سفارش تبلیغ
صبا ویژن
Designer: Theam.TK

نوشته و آموخته های کورش بزرگ (قسمت اول)

کورش بزرگ در نوشته های خود علل سقوط سلطنت مادها را به صورت زیر بیان می کند:

«سلاطین ماد به وقایعی که در خارج از حدود کاخ آنها اتفاق می افتاد توجه نداشتند و از وضع دنیا بدون اطلاع بودند و فکرشان این بود که دائم به آنها خوش بگذرد و روز و شب را با دختران و پسران زیبا بگذرانند. آنها می گفتند هیچ گل ، قشنگ تر ا ز دختران و پسران زیبا نیست و در کاخ های خود جوانان را با البسه رنگارنگ و گرانبها ملبس می کردند و از بامداد تا شام به تماشای آنها مشغول می شدند. در کاخ های سلاطین ماد تشریفات آن قدر مفصل و طولانی بود که کارهای سلطنت و حکومت را مفلوج می کرد وحتی آب نوشیدن سلاطین ماد تشریفات مخصوص داشت و آن تشریفات سبب می شد که کسی نمی توانست به پادشاه نزدیک شود و او را از وضع کشور آگاه نماید و آنهایی که عهده دار اداره امور کشور بودند می دانستند که پادشاه هرگز از بی تربیتی ها و استفاده های نامشروع آنها آگاه نخواهد شد و آنچه من در اکباتان (همدان) دیدم برای من مایه عبرت گردید تا از آنچه سبب انقراض سلطنت پادشاه ماد گردید احتراز نمایم».

 

کورش بزرگ در نوشته های خود علل سقوط سلطنت مادها را به صورت زیر بیان می کند:

«سلاطین ماد به وقایعی که در خارج از حدود کاخ آنها اتفاق می افتاد توجه نداشتند و از وضع دنیا بدون اطلاع بودند و فکرشان این بود که دائم به آنها خوش بگذرد و روز و شب را با دختران و پسران زیبا بگذرانند. آنها می گفتند هیچ گل ، قشنگ تر ا ز دختران و پسران زیبا نیست و در کاخ های خود جوانان را با البسه رنگارنگ و گرانبها ملبس می کردند و از بامداد تا شام به تماشای آنها مشغول می شدند. در کاخ های سلاطین ماد تشریفات آن قدر مفصل و طولانی بود که کارهای سلطنت و حکومت را مفلوج می کرد وحتی آب نوشیدن سلاطین ماد تشریفات مخصوص داشت و آن تشریفات سبب می شد که کسی نمی توانست به پادشاه نزدیک شود و او را از وضع کشور آگاه نماید و آنهایی که عهده دار اداره امور کشور بودند می دانستند که پادشاه هرگز از بی تربیتی ها و استفاده های نامشروع آنها آگاه نخواهد شد و آنچه من در اکباتان (همدان) دیدم برای من مایه عبرت گردید تا از آنچه سبب انقراض سلطنت پادشاه ماد گردید احتراز نمایم».

کورش بزرگ علاوه برآنچه در فوق گفت از مادها چیزهای دیگر را هم فراگرفت و خود او چنین می گوید:

« مادها چیزهای خوب هم داشتند و من بعد از اینکه به سلطنت رسیدم آن چیزها را از مادها اقتباس کردم و در کشور رواج دادم. یکی از چیزهای خوب که من از مادها فرا گرفتم الفبای آنها بود که سی و شش حرف داشت و همین الفبا است که امروز در کشور من رایج شده است.

من سواد خواندن و نوشتن را با الفبای چهل و هشت حرفی فرا گرفتم ولی دریافتم که الفبای سی و شش حرفی مادها برای خواندن و نوشتن بیشتر فایده دارد و انسان از روی آن الفبا زودتر خواندن و نوشتن را فرا می گیرد. من متوجه شدم برای اینکه مردم به سهولت سواد خواندن و نوشتن را فرا بگیرند باید استفاده از خاک رست برای ساختن لوح متروک شود و در عوض در مکتب ها، مثل مکتب های همدان الواح سنگی را مورد استفاده قرار دهند و عمال دیوان و سوداگران و متصدیان ثبت اسناد که من آنها را مامور این کار کردم نوشته ها را روی میشن (تیماج- پوست) بنویسند و یکی از فواید نوشتن اسناد روی میشن این است که مدتی طولانی دوام می کند و از بین نمی رود.

من متوجه شدم که تشریفات مفصل و طولانی و غیر قابل تغییر کاخ های سلطنتی مادها امور سلطنت و حکومت بر کشور را مفلوج می کند ، اما قوانین ثابت و بدون تغییر مادها مشروط بر اینکه به شکل تشریفات خسته و فلج کننده در نیاید برای مملکت مفید است ، چون وقتی در کشور قوانین ثابت و غیر قابل تغییر وجود داشت هر کس نسبت به وضع خود اطمینان حاصل می نماید و می داند که زندگی اش دچار تغییرات زیان بخش نخواهد شد و به همین جهت من وضع و اجرای قوانین بدون تغییر را که از مادها فرا گرفته بودم در کشور خود متداول کردم و امروز می بینم که بر اثر قوانین بدون تغییر کشور من آباد شده است.

دیگر از چیزهای خوب که من از مادها فرا گرفتم سازمان قشون آنها بود و من متوجه شدم که سازمان ارتش مادها دارای تقسیمات ده هزار نفری و هزار نفری و یکصد نفری و پنجاه نفری و ده نفری و پنج نفری می باشد بهترین روش برای اداره امور یک ارتش است، زیرا هیچ سرباز، از مراقبت یک افسر به دور نمی ماند و تمام سربازان ارتش تحت مراقبت افسران هستند و درعین حال فرمانده ارتش بر تمام قشون مسلط است و امروز ارتش من طبق روش مادها اداره می شود.

من در دوره ای که در همدان بودم به تجربه آموختم که پادشاه ماد،در پایتخت خود، بر تمام کشور مسلط نیست و بعد از اینکه بر کشوری وسیع که طول آن هفتصد فرسنگ بود سلطنت کردم متوجه شدم که برای آن کشور وسیع یک پایتخت کافی نیست و باید چند پایتخت وجود داشته باشد و من هر چند از یک پایتخت به پایتخت دیگر بروم تا اینکه به تمام کشور نظارت داشته باشم و به همین جهت چند پایتخت در کشور خود به وجود آوردم ، و هر گز در یک پایتخت به طور دایم توقف نمی نمایم و از یک پایتخت به پایتخت دیگر می روم.»

برای کسل نبودن این مطلب برای خوانندگان ادامه سخنان کورش بزرگ را در قسمت بعدی در وبلاگ قرار می دهم.

از این نوشته ها خود من فکر می کنم که کورش واقعا پادشاه بزرگی بوده که تنها به یک قسمت از کشورش توجه خاص نداشته و تمام کشور برایش مهم و با ارزش بوده است.و در هر لحظه به فکر تمام مناطق بوده است شما چه فکر می کنید.

 



کلمات کلیدی: سلاطین ماد
+ تاریخ جمعه 89 بهمن 29ساعت 10:22 عصر نویسنده مونا عزیزی | نظرات ()

خرد جمعی
هرودوت را چگونه می شناسید؟
آموخته های کورش بزرگ قسمت سوم
اینجا کجاست؟؟!
[عناوین آرشیوشده]